رمان های آنلاین در حال تایپ

رمان حرارت تنت پارت 12

مسیح فقط اخمو ایستاده و محل نمیده ، میگم : ما می بریم !
مسیح زیر چشم نگام میکنه و بعد می پرسه : قانون بازی چیه ؟
انگاری مسیح تا حالا بازی نکرده و حرف یاشار اینو ثابت میکنه که میگه : مسیح اولین بارته هول نکنی …
همه میخندن و ساغر میگه : پاهاتون رو باز نکنین … از خط بیرون نزنین … مانع حریف نشین . به شالی که باهاش
پاتون رو بستم دست نزنین …
پس ساره با کی بازی میکرده ؟ مسیح مچ دستم رو میگیره و من از همین الان نمی تونم خودم رو با مسیح هماهنگ
کنم .. مرتب سکندری می خورم و همه مسخره مون می کنن … اما مسیح کار خودش رو میکنه و نه به من محل میده
نه به بقیه …

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۷ ، ۱۷:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رمان آنلاین

رمان حرارت تنت پارت 11

از ماشین که پیاده میشیم سمت پاساژ میریم و با حسرت به لباسای رنگی رنگی نگاه میکنم و کسری میگه : خوشت میاد،
بگو بخریم !
لبم رو جمع میکنم و میگم : پول ندارم که …
اهورا گوشم رو میپیچه : دو تا نره خر و یه جنتلمن کنارته ها …
یاشار تند میگه : نره خر منظورش خودش و کسری س !
خنده م میگیره و اهورا گوشم رو ول میکنه و میگه : برین هرچی میخواین بخرین زود بریم … کسری به یکی از مغازه
ها میره و یاشارم به یکی دیگه … من و اهرا مغازه ها رو میگردیم و اهورا از هرچیزی که خوشش میاد برای من میگیره..
سلیقه ی خوب و خاصی هم داره که من راضی ام …

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۷ ، ۱۷:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رمان آنلاین
سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۶ ب.ظ رمان آنلاین
رمان حرارت تنت پارت 10

رمان حرارت تنت پارت 10

ابرویی بالا می ندازه و میگه : باز که زیادی رنگ کردی خودت رو …
من ؟!
پاکش کن …
اخم میکنم : خوبه که …
لبخند کجی میزنه و با چشم به تی وی اشاره میکنه و میگه : نکنه دلت می خواد اونطوری پاکش کنم ؟
لبم رو گاز میگیرم و سرخ میشم … بچه گانه و ترسیده توی جیب مانتوم دستمال کاغذی رو بر میدارم و میگم : نه نه …
خودم … خودم همینطوری پاکش میکنم !

ادامه مطلب...
۰۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رمان آنلاین
سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۵ ب.ظ رمان آنلاین
رمان حرارت تنت پارت 9

رمان حرارت تنت پارت 9

بالاجبار اماده میشم . مانتو شلوار اسپرت ارتشیه … خوشم میاد از مدلش ، پایین که میام با مامان ماهی خدافظی میکنم
و بیرون میریم . اهورا دست به سینه به ماشین تکیه داده که با دیدنم تکیه ش رو میگیره و لبخند میزنه : سلام خوشگل
خانوم …
سلام خوشتیپ آقا !
گرم میخنده و در شاگرد رو برام باز میکنه : بفرمایید مادمازل …
یاشار اون جای من بود …

تند سوار میشم و با لودگی میگم : حالا دیگه نیست !

ادامه مطلب...
۰۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رمان آنلاین
سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۴ ب.ظ رمان آنلاین
رمان حرارت تنت پارت 8

رمان حرارت تنت پارت 8

مسیح دیگه چی؟
اهورا خب پاشو بیا …
مسیح من که نمیام ، منتها اگرم بیام بگم این نیم وجبی زنمه ؟
دلخور نگاش میکنم و کسری میگه : نیم وجبی دیگه چیه ؟
مسیح به من اشاره میکنه : این بچه س …
اهورا میگیم دوست دختر منه !
بهم لبخند مهربونی میزنه که با لبخند نگاش میکنم . اهورا بهم بها میده ، برعکس مسیحه و من لذت میبرم که به مسیح
نشون میده من نه کمم نه بچه ! به مسیح نگاه میکنم ، حواسش به این لبخندای رد و بدل شده ی منو اهورا هست و
میگم : واقعا دلم میخواد برم …
اما دلم نمی خواد و فقط می خوام با مسیح لج کنم …

ادامه مطلب...
۰۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رمان آنلاین