مسیح فقط اخمو ایستاده و محل نمیده ، میگم : ما می بریم !
مسیح زیر چشم نگام میکنه و بعد می پرسه : قانون بازی چیه ؟
انگاری مسیح تا حالا بازی نکرده و حرف یاشار اینو ثابت میکنه که میگه : مسیح اولین بارته هول نکنی …
همه میخندن و ساغر میگه : پاهاتون رو باز نکنین … از خط بیرون نزنین … مانع حریف نشین . به شالی که باهاش
پاتون رو بستم دست نزنین …
پس ساره با کی بازی میکرده ؟ مسیح مچ دستم رو میگیره و من از همین الان نمی تونم خودم رو با مسیح هماهنگ
کنم .. مرتب سکندری می خورم و همه مسخره مون می کنن … اما مسیح کار خودش رو میکنه و نه به من محل میده
نه به بقیه …