➖هر آدم عاقل یا حتی احمقی که حداقل یکی دو باری تحت فشار شدید دستشویی تا مرز خیس کردن خودش پیش رفته باشه ، میدونست که من تو اون لحظه حق انتخابی نداشتم وگرنه جواب ایمان از طرف من هر چیزی میتونست باشه بجز ” خواهش میکنم” !!!
کلید رو که ازش گرفتم دستپاچه و هول تو قفل چرخوندمشو تا در باز شد پریدم داخل خونه.
با تحمل فشار دستشویی برای چند ثانیه ی دیگه،سرم رو ما بین در و قاب در نگه داشتمو تند تند گفتم:
-برووووو بابا یاغی! تو با اون ریش بلند و اون هیکل بی ریختت نه تکاوری نه مستر سیکس پک و نه جناب سروااااان…تو شکل یه داعشی بدترکیب بی تربیت سیگاری معتادی که فقط فتوای بیخودی صادر میکنه !
و بعد مقابل چشمای به خون نشسته اش لبخند دندون نمایی زدمو گفتم:
-بقول برادران داعشی “چیطوری ایماااان”!؟؟
تا به سمتم خیز برداشت با یه جیغ بلند سرمو عقب بردمو درو بستم.
صدای نفسهای کشدار و خشمگینش حتی از اون فاصله هم گوشامو قلقلک میداد!
مشت نه خیلی محکمی به در زد و گفت:
-اگه من تو رو آدم نکردم…..ایمان نیستم….بی تربیت!